باغ کتاب
سلام به دختر نازم :
این روزها بیشتر از هر وقت تا فرصتی پیش بیاید باید ببریمت پارک بخاطر همین 12 مرداد سانس ظهر با دوست مهدکوکیت نادیا ومامانش تصمیم گرفتیم شما را ببریم سرزمین لیلیپوت چون نادیا تا حالا نرفته بود وقتی رسیدیم اونجا شما دوتا کلی بازی کردید وخداروشکر هم زیاد شلوغ نبود وقتی سانستون تموم شد دوست نداشتید بیاید دوباره بهتون قول دادیم که میایم پارک
بیست مرداد ماه هم با حمید تصمیم گرفتیم که بریم باغ کتاب و از اونجا هم خیلی خوشت اومد خداییش جا قشنگ و تمیز و پر از مجسمه های کارتونهای دوران کودکی ما بود وکلی خاطره برام زنده شد یادش بخیر
نمی دانم ملیسا تو را به اندازه نفسم دوست دارم یا نفسم را به اندازه تو فقط میدونم بی نهایت عاشقت هستم دختر دوست داشتنی وشیرین زبون من
ملیسا و نادیا جون در سرزمین لیلیپوت
روزهایی که خیلی بازی میکنی وخسته میشی این مدلی هنگام تماشای کارتون بیهوش میشی
درب ورودی باغ کتاب
دخترک عاشق کتاب
این قسمت هم فوق العاده زیبا برای عکس گرفتن بود
همونجا گیر دادی که کتابی را که برات خریدیم و خودتت انتخاب کرده بودی را بخونم