نوروز94
سلام دخترگلم ميدونم حالت اصلا خوب نيست چون از اين ويروس جديد آنفولانزا گرفتي البته اول من گرفتم از اونجايي كه وقتي مريض ميشم محبتت به من بيشتر ميشه هي مي اومدي من را بوس ميكردي تا اينكه مريض شدي اصلا غذا نميخوري و بداخلاق ولجباز شدي اميدوارم زودتر خوب بشي عزيزززززززززززم .
امسال كلي ذوق ميكردي هفت سين چيده بودم و بابت سيب هفت سين هم كلي باهات داستان داشتم هر دفعه گذاشتم سيب روي ميز تو برداشتي گاز زدي گفتي مامان دستت درد نكنه برام سيب آوردي حالا اگه تا آخر ميخوردي دلم نميسوخت فقط يه گاز كوچولو ميزدي دوباره ميذاشتي سر جاش ومن هم تصميم گرفتم بيخيال سيب گذاشتن بشم.
يكم فروردين بعدازظهر حركت كرديم رفتيم رشت وتو همش توي ماشين ميپرسيدي مامان داريم كجا ميريم من هم ميگفتم داريم ميريم مسافرت پيش خاله فرانك وخاله فائزه داداش وكلي خوش بگذرونيم وقتي رسيديم خونه خاله فرانك اينها كلي دادش و خاله فرانك راديدي ذوق كردي رفتي بغلشون وازت ميپرسيدند مليسا كجا اومدي تو ميگفتي اومدم مسافرت دوهفته همش خوش بوديم وبه تو هم كلي خوش گذشت و سيزده بدر همش ازم ميپرسيدي مامان مسافرت ديگه تموم شد گفتم آره از شنبه من بايد برم سركار وتو هم بايد بري خونه مامان بزرگت وجمعه صبح هم اومديم تهران كه تازه مريضي من شروع شد و بعدش هم تو مريض شدي فوق العاده ويروس بدي بود كلي من را ازپا انداخت چه برسه به تو فقط زود زود خوب بشو مليسا جونم .
حالا بريم به سراغ چكيده اي از عكسهاي نوروز
مليسا وهمدم جديدش
مليسا وسيب سفره هفت سين
وقتي به مليسا بگي بخند انگار رفته دندون پزشكي
مليسا در تولد نويد كه كلي رقصيد آخر شب همه ميگفتند دخترمون را نبريد كي ميخواد برامون برقصه ومجلس را گرم كنه
وآخرسر سيزده بدر سرد وباروني