مليسا خوشمزه من
سلام دختر خوشگل من خداروشكر ديگه اين ويروس لعنتي دست از سر من وتو برداشت وتو شدي همون مليسا خوشمزه من البته بماند كه كلي ضعيف شدي ولي همين كه حالت خوبه خداروشكر وميخوام حالا با خيال راحت وآسوده از اون شيرين زبونيات بنويسم.
ياد گرفتي صلوات ميدي ميگي اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل بلندا(منظور عجل فرجهم )ميگم مليسا همون صلوات كافيه مامان ادامه اش ميشه وعجل فرجهم ولي تو حرف حرف خودته.
يه جمعه من وتو خونه تنها بوديم وتو داشتي قربون صدقه عروسكت كچل ميرفتي !
مليسا:كچل جان عشقتمه(منظور عاشقتم)كچل جان قربون دلت بشم،كچل جان من خيلي دوست دارم.
مامان فرخنده:خوب مليسا كجل را بيشتر دوست داري يا مامان فرخنده
مليسا:مامان فرخنده ،من هم خوشحال در ابرها سير كردم كه دختركم من را بيشتر از اون كجل دوست داره پس بذار سوال دوم را بپرسم ولي كاش كه نمي پرسيدم چون در كمال ناباوري ضايع شدم.
مليسا جونم مامان فرخنده رو بيشتر دوست داري يا بابا حميد را؟
مليسا:مل مل را بيشتر دوست دارم(مل مل منظورش خودش بوده)من هم يهو از آسمون سقوط كردم به زمين فكر ميكردم حالا ميگي مامان فرخنده وچه خيال كذبي كه بچه هاي دوره نود با ما خيلي فرق ميكنند گفتم مليسا هركي اين سوال را ازت پرسيد تو بايد بگي دوتاشون را دوست دارم ولي تو خيلي قاطع گفتي نه من فقط مل مل را دوست دارم.
در سال 94 ديگه خدا بخواد رابطه امون خيلي دوستانه شده چون قبلا بهم ميگفتي مامان خخونده الان بيشتر مواقع مامانش را حذف ميكني وخيلي درست و واضح و بدون غلط ميگي فرخنده جان.
بعدازظهرها كه از سركار ميام خونه بغلم ميكني ميگي مامان ميري سركار من خيلي دلم تنگ ميشه ميگم من هم دلم خيلي برات تنگ ميشه ولي ميرم برات پول بخرم وتوهم ميگي باشه پس برام بادكنك بخر ،سي دي بخر و....................
بعدازظهرها بيشتر ميشيني سي ديهات را نگاه ميكني قربونت هم كه بشم در حدود 40 تا سي دي داري ديروز بعدازظهر گفتي مامان سي دي عموپورنگ بذار ده دقيقه نگاه كردي مامان اينو نميخوام پنگول را بذار دوباره بعد از يك ده دقيقه مامان چرا در باغ پرندگان بذار باور كن در عرض نيم ساعت كلي من برات سي دي گذاشتم ديگه عصبي شدم گفتم مليسا يه سي دي را در آخر نگاه كن ديگه، آدم اينقدر سي دي عوض نميكنه كه يه ذره من را نگاه كردي گفتي حميد را بگير ميخوام باهاش حرف بزنم من هم پيش خودم گفتم حتما مثل هميشه ليست خريد ميخواي بدي به حميد.
مليسا: الو حميد سلام مامان فرخنده من را دعوا كرد آخه بچه اينقدر خودش را براي باباش لوس ميكنه حميد هم گفت حتما يه كاري كردي كه مامان فرخنده دعوات كرده بعد ديگه ليست خريد دادي حميد دوچرخه آبي بخر،حميد دنت بخر،حميد بادكنك آبي بخر فكر ميكنم به آبي علاقه خاصي داري همه رنگها را آبي ميببيني.
واين طوري روزهاي قشنگمون با همديگه سپري ميشه فعلا اينها يادم بود كه برات ثبت كردم.
خيلي دوست دارم و خوشحالم از اينكه خدا تورو به ما داده وتا زماني كه زنده ام شكر گذار اين نعمت شيرينش خواهم بود.
مليسا در اولين بهار
دومين بهار
سومين بهار كه اميدوارم سيصد بهار را ببيني عشق من