دختر1010روزه من
سلام به مليسا گلم اين آخرين پست سال 1393 هستش عزيزم يكسال گذشت وبا امروز 1010 روز هست كه با هم هستيم خيلي خيلي زود گذشت وتو بزرگ شدي كلي چيز ياد گرفتي و خيلي خوشحالم كه خدا يه همچين دختر شيرين زبوني به من داده كه دارم باهاش بزرگ ميشم.
حالا ميخوام از شيرين زبونيات بنويسم:
بازي فروشندگي را خيلي خيلي دوست داري كتاب و سي ديهات را ميچيني بعد ميگي مامان اينها چنده من ميگم هزار تومن براي كي ميخواستي ميگي براي دخترم ميگم اسم دخترت چيه وتو در جواب ميگي پدر ميگم پدر كه اسم دختر نيست ميگي نه اسم دخترم ميخوام پدر باشه خدايا تا اون موقع ثبت واحوال يه قانوني را تصويب كنه كه بچه ام بتونه اسم دخترش را پدر بذاره آرزو به دل نمونه .
چون خيلي خيلي لاك ميزدي قبلا همه لاكها راقائم كرده بودم فقط يه دونه برات گذاشتم كه اون هم رفت پيش بقيه لاك ها يه جورايي تحريم شده بودي و يه سه هفته اي ميشد كه لاك نزده بود تا اينكه شنبه غروب گفتي ماماني ميشه لطفا برام لاك بزني و من هم تحريم را لغو كردم فقط بخاطر لحن گفتند.
شبها كه بايد برات قصه بگم آخر همه قصه ها كه تموم ميشه ميگم خدايا همه مريضها را شفا بده محافظ همه بچه ها باش محافظ مليساي من باش بعدم شب بخير ميگيم كه بخوابيم.
تا اينكه اون هفته مچ دستم خيلي درد ميكرد وبا مچ بند دستم را بسته بودم و توهم داشتي براي عروسك هات قصه ميگفتي من هم داشتم گوش ميكردم ورسيدي به آخر قصه فقط اينجا را داشته باش كه چه شكلي قصه ات را تموم كردي.
خدايا همه مريضها را شفا بده همه مامان و باباها را شفا بده مامان خخونده هم شفا بده من ديگه مرده بودم از خنده گفتم بيا اينجا ببينم بغلت كردم گفتم من هرشب اين مدلي ميگم من ميگم مريضها را شفا بده وتو ميگفتي نه مامان باباها را شفا بده از دست توي وروجك.
دوستهاي خوب مجازيم اميدوارم سال جديد سال خوبي براي همه اتون باشه همون سالي باشه كه دوست داريد اتفاقهاي خوب و قشنگ توي زندگيتون رقم بخوره وهميشه سلامت و شاد و عاشق باشيد .
دنيا را براتون شاد شاد و شادي و براتون دنيا دنيا آرزو ميكنم پيشاپيش سال نو مبارك دوستون دارم هوارتا.
سن شمار:مليسانفس مامان وبابا تا این لحظه ، 2 سال و 9 ماه و 4 روز سن دارد.