مليسا با هوش
سلام همه هستي من مليسا نفس، ببخشيد مامان يه خورده طول كشيد تا وبت را آپ كنم ولي الان ميخوام برات بنويسم از تموم شيرين زبونيهات و كارهايي كه بلدي انجام بدي.
عشق مامان اون هفته از چهارشنبه تا جمعه مريض بودي بيرون روي شديد داشتي پنج شنبه ظهر زنگ زدم به حميد كه بياد ببريمت دكتر، دكتر معاينه ات كرد و دارو برات نوشت شربت زينك سولفات و پودر او آر اس ولي دريغ ازيه قطره كه تو بخوري گذاشتم برات توي يخچال خنك كه شد گفتي آب بهت دادم وتو هم كل اون را روي پاركت ريختي ومجبور شدم به همون شيوه سنتي درمانت كنم غذا بهت كته وماست دادم و كلي هم بهت دوغ دادم كه خداروشكر ديروز خوب بودي ودر اين چند روز بالاي 40 تا پوشك استفاده كردي طوريكه شنبه ساعت 6 صبح از خواب بيدار شدي طبق هميشه عادت داري شب بخير و صبح بخير را حتما ميگي گفتي صبح بخير ماماني پوشك يبخر گفتم توهم ميدوني كه چقدر مصرف پوشكت بالا بود.
صبحها اصولا كه ميخوام بيام سركار خواب هستي ولي اگه بيدار باشي پهلوم ميشيني بعد ميگي ماماني كرم بزن و مدادهامو بهم ميدي ميگي خط خطي كن(خط لب ومدادچشم).
خيلي خيلي شيرين زبون شدي تكيه كلامت شده عژيزم مخصوصا كه بخواي برات كاري انجام بديم ميگي عژيزم بيريم خريد ،عژيزم پاشو ،هرازگاهي هم بهم ميگي دوشت دالم واي كه چقدر من اين كلمه را دوست دارم وقتي ميگي كلي بغلت ميكنم ميگم من بيشتر تورو دوست دارم عشق من.
از شماره يك تا هفت را ميدوني بشماري البته بعضي اوقات ميگي يك ، دو، سه، پنج .
دارم كتاب مي مي ني ويه عالمه شيريني را ميخونم برات و تو يك جاهايي را حفظ شدي حفظ كردنت خيلي خوبه تا يه كتابي را برات ميخونم سريع بعضي از قسمتهاش را حفظ ميكني اين كتاب را اگه حفظ كني ميشه دومين كتاب.
كارتهات را كه ميخوام باهات كار كنم علاقه نشون نميدي ومن هم بيخيال شدم ولي يه سريال هست بنام عشق كه اول و آخر سريال بزرگ مينويسه يه بار كه داشتي نگاه ميكردي گفتم مليسا نوشته عشق وفردا شبش تا نوشته را ديدي گفتي ايشق ايشق الان تا آهنگ اين سريال را مي شنوي ميگي ايشق.
نارين را هم خوب ميشناسي تا شروع ميشه ميگي نارين ،شليمان(سليمان).
چقدر خودمو گشتم كه بهت ياد بدم كه بايد با لگوهات چي بسازي ولي تو همچنان دوست داشتي وسط هال خالي كني دوباره جمع كني بريزي توي جاش تا اينكه دوهفته پيش توي اتاقت با اونها بازي ميكردي من هم داشتم غذا درست ميكردم ديدم خبري ازت نيست گفتم حتما مثل هميشه داره خرابكاري ميكنه ولي اين دفعه كلي غافلگيرم كردي وچقدر من خوشحال شدم حس مادري را داشتم كه بچه اش توي كنكور قبول شده كلي بوست كردم گفتم بريم عكس بگيريم كه تو هم خوشحال ميگفتي عكس بيگير عكس بيگير هي گفتم تو هم باش ازت عكس بگيرم ولي مثل هميشه دوستداري عكس يا فيلم ميگيرم پيش من باشي ببيني من دارم چيكار ميكنم .
اين هم عكس برجي كه دخترم درست كرده الهي من برات بميرم با هوش خرگوش.
همچنان عاشق حموم كردن هستي بعضي روزها دوست داري بريم حموم بعد پا ودستت را بهم نشون ميدي ميگي مامان پا بوشوره كشيفه بيريم حموم آب باژي ،سر بوشورم(پا بشورم كثيفه بريم حموم آب بازي).
كوچيكتر كه بودي هر وقت كاربدي ميكردي ومن ميخواستم دعوات كنم ميگفتي چشم چشم من هم در جوابت ميگفتم چشمت بي بلا دخترم حالا تا كار بدي ميكني سريع بهم ميگي ماني چشم بي بلا ميگم اول بايد بگي چشم من جوابتو بدم تو به خودتت مي گي چشم بي بلا.
خيلي خيلي زياد دوست دارم ميميرم برات واي اين چند روز كه حالت بد بود نميدوني چقدر غصه خوردم كه حالا وزن كم ميكني از شانست هم فردا بايد ببرمت دكتر چكاپ خداكنه بگه وزنت خوبه وگرنه من كلي غصه ميخورم .
لطفاًبراي ديدن عكسهاي مليسا نفس به ادامه مطلب برويد
الهي بميرم برات توي اين عكس لباس پوشيدي كه ببريمت دكتر و تو خوشحال هستي كه ميخواي بريم پارك البته بعدازدكتر برديمت يكساعت توي پارك بازي كردي وكلي بهت خوش گذشت.
توي اين عكس هم شبها حتما بايد با عروسكت بخوابي حتي نصف شب از بغلت بيافته داد ميزني كجل كجل
واين هم عروس قشنگ مامان