مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

سفر به وان

1395/2/20 13:42
نویسنده : مامان فرخنده
1,346 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر 47 ماهه من فقط  يكماه تا تولدت مونده امروز سالگرد ازدواج ما هم هست توي يه چشم بهم زدن ده سال از زندگي مشتركمون گذاشت و خوشحال هستيم كه ميوه زندگيمون روز به روز داره بزرگتر ميشه .محبتمحبتمحبت

يكشنبه اون هفته تصميم گرفتيم يه سفر كوتاهي به شهر وان تركيه داشته باشيم بخاطر همين شنبه با چه مشقتي معاونت شركت با مرخصيم موافقت كرد ومن در عرض يكساعت رزروهتل وبليط اتوبوس را انجام دادم ساعت 11 شب روز يكشنبه سوار اتوبوس شديم به سمت خوي و هفت ونيم صبح خوي بوديم وخداروشكر تو داخل اتوبوس  خوابيدي اين اولين تجربه تو مسافرت با اتوبوس بود وتو هم خوشحال بودي كه سوار اتوبوس شدي  و از ترمينال خوي هم سوار تاكسيهاي سمند كه به شهر وان ميرفتند شديم  وجلوي در هتل هالدي پياده شديم كه هتل بسيار شيك با پرسنل مودب وخونگرم داشت ما كه  تركي بلد نبوديم ولي خداروشكر چون در شهر وان پر از مسافرهاي ايراني هست اكثر مردمش ايراني متوجه ميشند طوريكه اصلا آدم حس نميكرد اومده يه كشور ديگه وتو هم هي ميگفتي مامان اومديم تركيه.عینکعینکعینک

سه روز اونجا بوديم وهمش در حال خريد كردن لباس چون واقعا لباسهاش قيمتاش خيلي مناسب بودند تو كه قربونت بشم هرچي ديدي برميداشتي ميگفتي خيلي خوشگله البته بگم دختر حرف گوش كني هم بودي وقتي چيزي كه نيازت نبود مثلا يه مايو برداشتي گفتي اينو برام ميخري گفتم نه خاله فرشته سه تا مايو برات فرستاده بذار سرجاش داري يه ذره منو نگاه كردي گفتي آره دارم وگذاشتي سرجاش.تشویقتشویقتشویق

براي همه هم نظر ميدادي چي سوغاتي بخريم تا اينكه پنج شنبه ساعت 11صبح يه سمند اومد هتل دنبالمون براي برگشت به ايران ،توي راه برگشت اذيت شدي هي ميگفتي پس چرا خونه نميرسيم چقدر خونمون دور هستش و ساعت 12:30 شب رسيديم خونه .

جمعه صبح هم شهاب زنگ زد گفت ميخواد بياد تهران نمايشگاه كتاب وتو هم خوشحال كه داداش داره مياد وقتي با حميد رفتي دنبال شهاب خدا ميدونه چقدر ذوق ميكردي وميخنديدي آخ جون شهاب اومد حميد خان زود بريم دنبالش بعد رفتي  سوغاتيهاي شهاب اينا رو دادي وشهاب داشت ازم تشكر ميكرد يهو تو گفتي شهاب اين لباسها را ازتركيه خريديم من كلي خنديدم بابت اين حرفت گفتم شهاب يه بار فكر نكني ما لباسها را از تهران خريديم ببين مليسا داره بهت ميگه از تركيه براتون خريديمخندهخندهخنده

 

مليسا والسا

 

پسندها (9)

نظرات (8)

مامان ندا
21 اردیبهشت 95 0:16
سلام فرخنده جون.. سالگرد ازدواج تون مباااااااااارک انشاا..سال های سال درکنار همسر و دختر گلت شاد شاد زندگی کنی به به سفر اونم ترکیهایشاا..همیشه به شادی و تفریح ببوس ملیسای نازنینو
مامان فرخنده
پاسخ
سلام ندا جووووني ممنون دوست خوبم شما هم هميشه عاشقانه زندگي كنيد جاي شما خالي خيلي خوش گذشت فقط هوا همش باروني وسرد بود ولي بازم خوب بود كلي هواي پاك خورديم ببوس صاينا عسلي را
شادی
22 اردیبهشت 95 8:48
سلاممممممممم عزیزممممممممم سالگرد ازدواجتون مبارک باشه... ایشالا شعله عشقتون همیشه بدرخشه و به زندگی مشترکتون گرما بده. همیشه به سفر و گردش عزیزم.... چه کار خوبی کردین برای همچین مناسبتی یه سفر خاطره انگیز رفتین. ای جان به ملیسا گلم با اون ترکیه گفتنشبالاخره بچم شفاف سازی کرده دیگه... عکس هاش هم خیلی ناز و خوشگلن. هزار ماشالا روز به روز خانم تر و ماه تر میشه
مامان فرخنده
پاسخ
سلام شادي جوووووووووووووووووووني ممنون عزيززززم مرسي دوست مهربونم بچه ام از كوچيكي عشق تركيه رفتن داشت اون موقع تلفظ ميكرد ميگفت توكيه خلاصه به آرزوش رسيد رفتيم توكيه قربونت بشم شادي جون چشمات قشنگ ديده نه بابا خانم تر نشده خيلي لجباز شده با مهد هم صحبت كردم ميگه شرايط سنيشون هست خدا كنه زودتر ازسرش بيافته بوس براي شادي جون وآوينا دوست داشتني
مامان ریحانه
22 اردیبهشت 95 10:19
سلام فرخنده جونم سالگرد عاشقانه هاتون مبااااااااااارک عزیززززززززم انشالله همیشه در کنار هم شاد باشید و لحظات زیبایی را سپری کنید 47 ماهگی عسل طلا مبارک و همچنین تولدشم پیشاپیش مبااااااارک چه سفر خوبی به قول ندا جون اونم ترکیه مطمینا قسمت خریدش خیلی ذوق داره من که اینجوریام خرید کردن خیلی دوست دارم انشالله همه ی وسایل و لباسهایی که خریدی به شادی ازشون استفاده کنی فدای ملیسا جون بشم که می خواسته داداش شهاب خیالش از بابت مارک لباسا جمع جمع باشه به خاطر همین تاکید می کرده که از ترکیه خریدید فرخنده عزیزم به امید شادی های روز افزون دوست گلم ببوس ملیسای نازمو
مامان فرخنده
پاسخ
سلام ريحانه جوووووووووووووووووووني وقتي ميام وب وميبنم برام نظر نوشته كلي خوشحال ميشم ومطمئن ميشم كه حالت خوبه خداروشكر ممنون خاله ريحانه گل باور كن هيچ چيز مثل خريد كردن به من آرامش نميده خيلي حال ميكنم البته در اينجور مواقع بيشتر از خريدهام مربوط ميشه به مليسا كلي خوشبحال اون ميشه همش تاكيد ميكرد شهاب از تركيه خريديم ممنون ريحانه جووووووووووني منتظر هستم تا وبت را آپ كني وپراز خبرهاي خوب باشه به اميد خدا بوس براي ريحانه جووووووووووني ونازنين گلم
همیلا
22 اردیبهشت 95 10:40
سلام فرخنده گلی...با تبادل لینک موافق هستید؟؟!
مامان فرخنده
پاسخ
سلام عزيززززم لينك شديد
مامان انیسا
25 اردیبهشت 95 8:29
خاله جون سالگرد ازدواجتون مبارک ایشالا همیشه در کنار هم خوش باشید تولد ملیسا جونم مبارک
مامان فرخنده
پاسخ
سلام عزيززززم ممنون خانمي شما هم در كنار همسر وآنيسا جوووني عاشقانه روزها را سپري كنيد
عمه فروغ
25 اردیبهشت 95 13:17
سلام فرخنده جونم تبریک میگم 10 ساله شدن زندگی مشترکتون رو الهی که همیشه در کنار هم شاد و خوش باشید.خوشبختیتون مستدام به به سفرهمیشه به شادی و گردش عزیزم ای جانم به ملیسا جونی که حسابی حرف گوش کن هست به به چه عکس های خوشگلیبوس به روی ماه ملیسای قشنگم
مامان فرخنده
پاسخ
سلام فروغ نازنينم ممنون عزيززززم بعضي اوقات دختر فوق العاده حرف گوش كني ميشه ولي خدانكنه بيافته روي دنده لج ديگه كاريش نميشه كرد چشات خوشگل ديده عمه فروغ ناز بوس براي ارشيدا گل وعمه نازش
کیان
25 اردیبهشت 95 15:35
ملیسا جون 25 روز دیگه تولدت مبارک جه خوب کردی راجب به سفر نوشتی از ترجبتون استفاده کردیم. ما فکر میکردیم حالا که اوضاع خراب شده امنیت کمه دیگه مسیر وان بسته شده اما ظاهرا این طور نبوده. من هم وقتی بزرگ شدم حتمی یک سر با مامان و بابا اونجا میریم. چون مامانی عاشق خرید کردنه و خوب بابایی هم به ناچار مجبوره از خرید خوشش بیاد
مامان فرخنده
پاسخ
سلام داداش كيان مرسي كه به فكر تولد من هستي داداشي داداشي حتما برو خيلي شهر خوبي هستش صبحانه هاش كه معركه است خريد لباس را كه نگو بايد خودتون بريد تا متوجه شيد چقدر اختلاف قيمت با ايران هستش شفر فوق العاده خوبي بود من كه بتونم دوباره مرخصي ميگيرم وميرم بوس براي داداش يكي يه دونه
مرجان
5 تیر 95 2:05
عزیزم شرمنده سالگرد ازدواجتون با تاخیر مبارک انشالا به پای هم پیر بشید تنتون سالم و دلتون خوش همیشهچه سفر باحالی رفتید چه عکسای خوشگلی هم از ملیسای خوشگلم گزاشتی...فرخنده جون از این مسیر که رفتید ترکیه امنیت جاده هاش چطوره؟من خیلی خیلی ترسو هستم برام جالب بود مثلا سمند مستقیم تا ترکیه میره یعنی منظورم اینه که تحت نظارت دولت هستن؟البته میدونستم چندتا سفرنامه هیچهایکی خونده بودم که اینجوری تا ترکیه رفته بودن ولی نمیدونم برای سفر کردن خانواده امنیتشون چه جوره
مامان فرخنده
پاسخ
سلام مرجان جون ممنون بابت تبريكت در مورد سفر به وان باوركن يكي از راحترين سفرهاي بود كه تا حالا رفتم خودم هم فكرش را نميكردم اينقدر بي دردسر برم يه كشور ديگه از خوي تا خود وان سه ساعت راه هست كه خود ماشينهاي سير وسفر خوي تا دم هتل ميبرند من سفرم را مديون سايت بسيار خوب www.turktravel.ir هستم هر اطلاعاتي كه بخواي اونجا هست خودم تمام مطالبش را خوندم وبعد تصميم به اين سفر گرفتم خودم شدم ليدر مليسا وحميد همه جاها را با اينكه بار اولم بود بلد بودم حتما قبل از سفر مطالب اين سايت را بخونهر سوال ديگه ايي داشتي در خدمتم عزيزززم