مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

روزانه هاي دخترم

1393/7/28 12:17
نویسنده : مامان فرخنده
2,399 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر قشنگ مامان  كلي اين روزها براي من وحميد دلبري ميكني تا صبح از خواب پا ميشي از توي اتاق خواب ميگي بريم تلويزيون ببينيم بزن شبكه پويا دوست خوب ما بچه خاه (همچنان حرف ه را خ تلفظ ميكني).

با كارتهاي صد آفرينت بازي ميكني اولش هي ميپرسي مامان اين چيه خميد اين چيه ما بهت ميگيم تو هم تكرار ميكني بعد تو ميگي خوب بچه خا اين چيه من وحميد جوابت را ميديم تو هم مارا تشويق ميكني ميگي آفرين.

اين روزها عروسك كجلت كلي همدم تو شده  مثل يه مادر مهربون براش داري مادري ميكني بايد بهش غذا بدي ،حموم ببريمش،ميخوايم بريم بيرون حتما بايد اون باشه وگرنه اگه يادمون بره بايدبرگرديم بريم خونه چون اين عروسك قديمي هستش تقريبا براي بيست سال پيش بود وديگه اين مدلي نميزنند ومن هم ديدم ديگه اين عروسك كجلت داره خراب ميشه من وحميد عزممون را جزم كرديم كه بگرديم برات اين عروسك را پيدا كنيم چون اگه خراب ميشد باهات ما سريال داشتيم خلاصه هر اسباب فروشي كه ميرفتيم ميپرسيديم همه ميگفتند اين خيلي قديمي هست والان پيدا نميشه تا اينكه جمعه اون هفته شانسي رفتم توي يه اسباب فروشي گفتم ببخشيد از اين عروسكها داريد گفت نه خيلي اين قديمي هست گفتم ميدونم ولي بچه من خيلي دوست  داره ولي چون داره عروسك خودش خراب ميشه بخاطر همين ميخوام براش بخرم بعد فروشنده گفت راستش را بخوايد دارم ولي خيلي كثيفه گفتم ميشه ببينم تو هم توي بغل من خوشحال گفتي كجل كجل بده من مال خودشه كه فروشنده ميخنديد ديدم فقط خيلي گرد و خاكي هستش گفتم اين خوبه ميبرم براش ميشورم تميزش ميكنم وتو هم خيلي خيلي خوشحال شدي سريع كجل جان را گرفتم زبر آب ولباسش را شستم كلي تميز شد و تو هم خوشحال شدي هي قربون صدقه كجل ها ميرفتي دوشت دالم كجل ،كجل حموم كردي واماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

تازه اول دردسر ما شروع شد اون موقع يه كجل داشتي وحالا شده دوتا بيرون ميخوايم بريم هر دوتا را بايد ببريم حموم،عروسي، مهموني وشب هم ميخواي بخوابي دوتا را بغل ميكني ميخوابي تا خوابت سنگين   بشه بعد از دستت بيفته تا من برات بذارم پيشت وچون به همه گفته بوديم هر جا كجل ديديد بخريد به حميد گفتم برو بگو ديگه ما  خريديم وگرنه ميشه چندتا كجل و اين داستان هارا با همه اون كجلها خواهيم داشت.

مورخ 25/07/93 جشن نامزدي نيما (پسرخاله من بود) وخاله فرانك وفائزه اينها هم اومده بودند خونمون وتو كلي خوشحال شدي اونها را ديدي اولش يه خورده از شخاب خجالت كشيدي ولي بعد ديگه خوب شدي همش با تبلتش بازي ميكردي و غروب همه لباس پوشيديم بريم جشن وتو هم خوشحال براي اولين بار گذاشتي من برات سشوار بكشم وقتي ديدي همه دارند آرايش ميكنند همه را نگاه ميكردي بعد به من گفتي مامان برام لاك بزن (تو به رژلب ميگي لاك) من هم خيلي خيلي كم روي لبت كشيدم سريع رفتي گفتي شببم توي آينه ببينم، شبنم هم هي ميگفت خيلي خيلي خوشگل شدي بهت مياد وتو لباست را پوشيدي رفتي جلوي در خونه داد ميزدي بچه خا بياد بريم ديگه اي بابا.

وقتي رسيديم تازه اولش بود چون همش دست من را ميكشدي كه بريم برقصيم وهمش اون وسط بودي از ساعت 8:30 شب رقصيدي تا خود 12 شب فقط تايم شام يه خورده استراحت كردي ولي هي ميگفتي برقصيم يعني كسي نبود كه تو باهاش نرقصي با فاميلهاي عروس با شهاب وشبنم و دختر دائيم حميده و خاله ام اينها با نيما وعروس هركي كه وسط بود توهم ميرفتي كه برقصي من و فرانك هم هي حرص ميخورديم كه اين براي عروسي فائزه چه بلايي سرمون آورد ولي الان ببين چه شكلي ميرقصه حميد هي ميگفت بچه ام اون موقع مريض بود بعد ازشام موزيك شروع شد به زدن ولي كسي اون وسط نبود تو هم رديف جلو پيش عروس و داماد بودي يهو ديديم اون وسط شلوغ شده همه دارند دست ميزنند فرانك گفت مليسا وسطه بلند شدم ديدم بعللللللللللللللللللللللللللله تو تنها داري ميرقصي وهمه خاله ها هم دورت كردند.

 واقعا كه مليسا نه به عروسي خاله فائزه چه بساطي براي من پياده كردي ونه به حالا همه توي جشن ميگفتند تورو خدا رفتي خونه حتما براي دخترت اسپند دود كن .

ساعت يك شب اومديم خونه تا توي كوچه امون رسيديم گريه گريه كه بريم عروسي گفتم مامان جان الان همه بايد بخوابيم بيابريم با شببم بخوابيم  فائزه بغلت كرد تو ساكت شدي وشب هم حكم كردي كه بايد روي پای شببم بخوابي من موندم ،من كه بخاطر تو مجبور بودم همش اون جلو باشم وهرازگاهي حرکات موزن انجام بده شبش كلي پا درد داشتم تو نيم وجبي اين همه ساعت رقصيدي پا درد نگرفتي.

 هر چي اين چند وقت بهت دادم وزن گرفتي جمعه همش را آب كردي شب قبل از خواب بهت استامينيفون دادم كه يه وقت بدنت درد نگيري صبح كه پا شدم بيام سركارتو در خواب نازي بودي هرازگاهي هم ناله ميكردي فكر كنم پا درد داشتي آخه عزيزززززززززززز مادر واجب بود اين همه برقصي جالبه از هركسي يه مدلي ياد ميگرفتي بعد اجرا ميكردي تا اين جوانها بالا و پايين ميبريدند توهم دست شبنم را ميگرفتي بالا و پايين مي پريدي خلاصه سمت بچه هاي كوچيك نمي رفتي فقط دوست داشتي با بزرگترها برقصي اين هم از جريانات اين چند وقت ما حالا باهات سوژه عروسي داريم هي ميگي هرروز بريم عروسي آخه خداي من هرروز از كجا عروس و داماد و جاز بيارم من قبلا با موزيك سرت را گرم ميكردم ولي الان فقط ميگي بريم عروسي بريم عروسي.چشمکچشمک

اين روزها بيشتر از قبل بزرگتر شدنت را دارم احساس ميكنم وتو داري روزبه رو خانم تر ميشي و من دل نگران تر كه چه زود دوران كودكيت داره سپري ميشه مليسا جونم خودتت بهتر ازهمه ميدوني كه من چقدر ديوانه وار دوست دارم و عاشقت هستم. عزيز مادر پس مواظب خودتت خيلي باش چون من نفسم به تو بنده شيرين زبون محبتمحبتمحبتبوسبوس

حالا بريم سراغ عكسهاي دخترم

                                           

اين عكس براي شنبه مورخ12/07/93 هستش چون مامان بزرگت نبود تو بري پيشش مجبور شدم بيارمت سركار كه تو هم خيلي خوشت اومد همش سركار نقاشي براي خودتت كشيدي وچون فردايش عيد قربان بود شركت شيريني پخش ميكرد كه تو شيرينيت را خوردي مديرم هم بهت كادو داد همون پازل توپي كه دستت هست ديگه ساعت 11 گفتي بريم خونه مديرم اذيتت كرد گفت اين توپ مال منه تو گفتي نه بده من مال خودشه كلي همه زدند زير خنده خندونکقه قهه

توي اين عكس هم  رفتيم بيرون برات لباس خريديم هر چقدر سعي كرديم كه توي مغازه من وحميد اندازه لباست را بگيريم نذاشتي كه نذاشتي با ترس ولرز برات خريديم ولي گفتم اگه سايزش نبود ميارم براي تعويض تا اومديم خونه تنت كردم ديدم خداروشكر اندازه هست گفتي عكس بگير گفتم باشه بيا مارك لباست را بكنم ولي نذاشتي كه نذاشتي واين طوري با مارك ازت عكس گرفتم خنده

كجل جديد و كجل قديم كه كاملا گويا هست كدومش نو هست

اين كلاه وشال گردن خوشگل را هم خاله فرانك برات بافته دستش درد نكنه خيلي خيلي بهت ميادمحبتخجالت

پسندها (7)

نظرات (13)

سما مامان مرسانا
28 مهر 93 13:56
سلام قند عسل بالاخره پست جديد گذاشتين خيلي منتظر موندم گلم الهي خاله فدات بشه چقدر شما بچه ها شيطون هستين
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله سما جون بعضي اوقات دوست دارم زود به زود پست بذارم ولي اينقدر كار ميريزه سرم كه نمي تونم ديروز هم اوج كاريم بود ولي سريع مطلب نوشتم كه پيش شما بدقول نشم راستي رفتي دكتر چي گفت ارشيا جون خوبه
آویسا
29 مهر 93 11:14
ای جونم قربون گل دختر.چه شال و کلاه خوشگلی مبارکش باشه
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله جون قابل آويسا جونم را نداره خواستيد تقديم ميكنيم
شادی
29 مهر 93 22:30
حتما براش اسپند دود کن. چشم نخوره این قند عسل. ماشالا به این دختر اجتماعی و رقاص کلاه و شال گردن هم مبارک. خیلی قشنگه
مامان فرخنده
پاسخ
درمورد كلاه وشال گردن شادي جونم چشات قشنگ ديده قابلي نداره رقاص را خوب اومدي بخدا من بعدازظهر از سركار بايد برم خونه وهر روز با مليسا بساط رقص دارم بعضي اوقات كه خيلي خسته هستم ميگم مليسا بشينم برقصم ميگه نه پاشو برقص ميبني با اين دختر رقاص چه برنامه اي من دارم خلاصه هر روز خونه ما عروسي هستش خوشحال ميشيم شما هم تشريف بياريد ببوس آوينا گلم را
مامان زهره
30 مهر 93 8:37
افرین به ملیسا خانم عروسکت هم مبارکه خوشگل خانم
مامان فرخنده
پاسخ
دخترم بيش از حد زياداجتماعي هستش ببوس مرسانا جونمووووووووووووو
مامان دیبا
30 مهر 93 14:46
همیشه به شادی و عروسی باشه عزیزم چه شال خوشملی مبارکت باشه عروسک نازم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله جون مهربون ودوست داشتني
سما مامان مرسانا
1 آبان 93 9:16
سلام گلم ببخشید یادم رفت بهت تبریک بگم ملیسا جونمممممممممم عروسکت مبارک ملیس جونممممممم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون مامان سما جون مهربون کارهات را انجام دادی آپ کن عزیزززززززززززززم
مامان مژگان
3 آبان 93 8:27
عزیز دلمی ملیسا خانوم خوشگل، مامانی با این تعریفا از رقص شما دلمونو حسابی آب کرد امیدورام همیشه شاد و سلامت باشی عروسک
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله مژگان مهربون خاله جون پادرد گرفتم ازپس كه هر روز بايد برقصم بعضي اوقات الكي ميرقصم سريع بهم تذكر ميده ميگه ماماني اين جوري نرقص
مامان مهدیس (ملیحه)
3 آبان 93 12:39
مرسی عزیزم منم با افتخار شما رو لینک کردم ملیسای ناز نازی رو ببوسین
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزيزززززززززززززم
مامان مهنوش
3 آبان 93 17:20
عزیزم ملیسای خوشگل..شال و کلاهش هم خیلی قشنگه..مبارکش باشه..بوس برای ملیسای نازنین با اون دو تا کچل همراهش
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله مهنوش با سليقه بوس براي ماهان وليانا يكساله ناز
✿مامان دنیز✿
10 آبان 93 0:04
به به چه لباسای خوشگلی چه شال و کلاهی مبارکت باشه عزیزم به خوبی و خوشی تنت کنی خانوم گل •*..*•. .•*..*•. .•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•* .•*...•*..*•. .•*..*.•*..*•. .•* .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. . -´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•. ´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•. ´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. #############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•. ###############´´###..•*..*•. .•*..*•. ############### ´###..•*..*•. .•*..*•.. ´##################.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´###############..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•. ´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.• .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.*•. .•*..*•. •*.* .•*..*•. .•*..*•. •~*♥*~•° ♡♡♡ ♡♡♡ ♡♡♡ •~*♥*~•° دوست جونم آپم نمیخای بهم سربزنی ؟
مامان فرخنده
پاسخ
مرسي خاله جون چشهاي نازت قشنگ ديده الان ميام پيشت بوس براي دنيز نازم
مامان لیانا
11 آبان 93 17:46
من فدای این ملیسای خوشمزه بشم که اینقدر شیرین زبونی میکنه ..فرخنده جون این کارتهای صدافرین خیلی وسیله آموزشیه خوبیه لیانا حرف زدنش خیلی پیشرفت کرد..چه جالب که تونستی یه عروسک کچل مثل همون قدیمیه پیداکنید...نامزدی هم مبارک باشه انشالا خوشبخت بشن پس ملیسا خیلی خیلی به عروس و داماد افتخار داد عسل خانوم..دست خاله برای بافت این شال و کلاه خوشگل درد نکنه..لباس ملیسا هم خیلی نازه مبارکش باشه عزیز دلم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون مرجان جون چشهای نازت قشنگ دید در مورد کارت صد آفرین کاملا باهات موافقم ولی ملیسا خودش را در حال استادی می بینه همش اون از من وباباش سوال میکنه بچه های امروزیند دیگه
مامان آیسو وآیسا
18 آبان 93 16:17
بوس به روی ماهت عسسسسسسسسسلی ناز
مامان فرخنده
پاسخ
سلام به دوست جوني نازم ماماني خيلي خيلي دلمون براتون تنگ شده چرا ديگه انگيزه براي نوشتن نداري نه به پارسال كه اينقدر فعال بودي عكس دخترهاي نازتو ميذاشتي نه به الان واقعا چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سمیرا
19 آبان 93 19:07
دخملمون ماشالا چه ناز شده مامانی براش اسپند دود کن حتما ملیسا جون کچل جدیدتم مبارک باشه
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله سمرا جون چشهاي نازت قشنگ ميبينه بوس براي شما دوست داشتنيها