مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

سفر به بندر عباس

1393/10/1 12:58
نویسنده : مامان فرخنده
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام دختر شيرين زبون و دوست داشتني من سريع بريم سر خاطرات اين چند وقت:

سه شنبه مورخ18/09/93 من وتو وحميد ساعت 5:35 بعد از ظهر بليط هواپيما داشتيم به مقصد بندر عباس بريم پيش دخترخاله من سعيده كه دوسال پيش عروسيش رفته بوديم و تو كلي رقصيده بودي وبخاطر شغل همسرش رفته چند سالي بندرعباس زندگي كنه ماهم گفتيم بريم بهش سر بزنيم هم بريم قشم وخريد كنيم با ماشين خودمون رفتيم فرودگاه بماند از چند روز قبل هي بهت ميگفتم ميخوايم بريم هواپيما بشينيم وتو هم هر روز كه از سركار مي اومدم خونه بهم ميگفتي الان ميريم هواپيما بشينيم ومن هي برات ميشماردم كه نه چند روز ديگه، خلاصه هر روز سوالت بود تا اينكه سه شنبه بعدازظهر رفتيم سوار هواپيما شديم و تو به هيچ صراطي حاضر نبودي كمربندت را ببندي موقع پريدن هواپيما محكم بغلت كردم تا هواپيما بلند شد وتو هم خوشحال هي دست ميزدي ميگفتي مباركه هورا مامان دشت بزن ومن هم مجبور بودم با تو همراهي كنم حميد و بقيه مسافرها هم به ما نگاه ميكردند و ميخنديدند تااينكه به مقصد رسيديم وشوهر سعيده ،مهران اومد دنبالمون وجالبه تو با اكثر مردها دير ارتباط برقرار ميكني ولي سريع با مهران دوست شدي واون هي بهت ميگفت مليسا بوسم كن تو هم بوس ميكردي و من وحميد هاج وواج مونده بوديم وكلي به اين كارهات ميخنديديم تعجبخطاخنده

چهارشنبه صبحش دوباره ما سه تايي رفتيم سوار لنج شديم بريم قشم 40 دقيقه توي لنج بوديم وتو هم توي بغل من خوابيدي و من وحميد به دريا نگاه ميكرديم كه واقعا لذت بخش بود وقتي از لنج پياده شديم تو هم بيدار شدي و هوا بهاري بود وشروع كرديم به پاساژ كردي و خريد كردن البته من همش فكر ميكردم تو خيلي خسته بشي و شروع كني به اذيت كردن ولي فوق العاده دختر خوبي بودي وگذاشتي قشنگ خريد كنيم برات چرخ كرايه كرديم تو فقط 5 دقيقه نشستي بعد ديگه گفتي هولش بدم وهمه بهت نگاه ميكردند چون تنها بچه اي بودي كه ننشستي توش بقيه بچه ها توي اون چرخها بودند بعد هر مغازه اي كه ميرفتيم لباس قيمت ميكرديم تو هم ياد گرفته بودي تا ميرفتي داخل مغازه ها وميگفتي اينا چنده بعد هم كه ميگفتي با دوچرخه برم داخل مغازه يا اينكه عاشق پله هاي برقي بودي همش ميگفتي بريم بالا بيام پايين كه به حميد گفتم شما يه ذره پله بازي كنيد من ميرم خريد كنم هردفعه از پله ها رد ميشدم مي ديدم تو وحميد درحال بالا يا پايين اومدن پله ها هستيد وكلي ذوق ميكني وبرام دست تكون ميدي بعد رفتيم رستوران ناهار خورديم و دوباره پاساژ گردي خلاصه تا ساعت 7 غروب قشم بوديم ودوباره اومديم سوار لنج شديم و تو فقط در حد نيم ساعت توي بغل من خوابيدي خداييش اصلا اذيت و يا بداخلاقي نكردي طوريكه همش حميد ميگفت مليسا چه بچه خوبيه اصلا اذيت نكرد وشب هم تا ساعت 11:30 دقيقه بيدار بودي وقتي پنج شنبه صبح ديدم روي بالشت خوابيدي كلي تعجب كردم آخه عادت داري دركل شب چندبار بلند ميشي وهي جات را عوض ميكني ولي ظاهرا اينقدر خسته بودي كه بيدار نشده بودي.

شبش هم رفتيم كنار ساحل وكلي با عسل6 ساله بچه دوست سعيده بازي كردي وبهت خوش گذشت جمعه ناهار هم دوباره عسل اينها اومدند خونه سعيده وتو خوشحال با عسل بادكنك بازي كرديد وناهار خورديم وساعت 3 بعدازظهر گفت بايد بخوابيد تا غروب بريم دوباره بيرون وبرات شعر عروسكم را خوندم كه همون اولش ديدم عسل خوابش برد و تو بيداري گفتم ببين عسل خوابيد تو هم بخواب وتوهم خوابيدي و خودم هم گرفتم خوابيدم كه ديدم ساعت 3:30 ديدم صداي ورق زدن كتاب مياد ديدم بعلللللللللللللله همه خوابيدند و توبيدار شدي داري كتابهات را ورق ميزني گفتم مليسا تو خواب نداري ببين همه خوابيدند بعد گفتي بزن شبكه پويا وبرات تلويزيون روشن كردم تا اينكه همه بيدار شدند وحاضر شديم رفتيم پاساژگردي بندرعباس و خريد كرديم  شب هم اومديم خونه شام خورديم بعد رفتيم عسل اينها را رسونديم و خداحافظي كرديم .

شنبه ساعت 12 ظهر پرواز داشتيم به تهران خلاصه سفر خوب و خوشي بود وبه همه مون خوش گذشت و خاطره خوبي شد.

تابستون عاشق گردو  تازه بودي وهي ميخوردي تا اينكه بدنت گرمي زد گفتم ببين به گردو حساسيت پيدا كردي  فعلا گردو نخوري از اونموقع تا حالا هر وقت جايي از بدنت جوش بزنه بهم ميگي مامان حساسيت زده گردو خوردم .

روزانه هاي من وتو با كتاب خوندن ميگذره عاشق دوسري از كتابهات هستي و وقتي از سركار ميام قبل از هركاري اول بايد اين كتابها رابرات بخونم .كتاب قد قدي پيداش شده خواب ديده نقاش شده وكتاب سياميو اين طوري قورت ميده مارو فوري را حفظ كردي وقشنگ صحفه به صحفه درست ميخوني هركسي تورو ميبنه فكر ميكنه تو واقعا سواد داري در حالي كه از طريق عكس صفحه كتابات درست ميخوني ونميدوني وقتي خودتت بلند بلند ودرست ميخوني من وحميد چه حالي ميشيم كلي قربون صدقه ات ميريم دورت بگردم دختر باهوش من.

دختـــــرم،تــــاج سرم
من و تــــو
هر دو ز یکـــــ  آغازیــــم
تو همان مـــــادر فرداهایـــی
من همان دخـــــتر دیــــروزینم
پس تا ميتواني از دوران كودكيت لذت ببرمحبتمحبتمحبت

  • حالا بريم سراغ عكسها:

 اين عكس كتابهاي موردعلاقه ات

مليسا با كتابهاي مورد علاقه اش در داخل هواپيما

قربونت بشم كه داري به دريا نگاه ميكني

 

پسندها (11)

نظرات (20)

مامان ریحانه
1 دی 93 15:43
فرخنده جون همیشه به گردش و تفریح عزیزم خوش باشی گلم قربون ملیسا جونم برم با این همه شیرین زبونیاش و قیمت پرسیدن لباس ناز بشه الهههههههههی فدای اون عکسا و تیپ قشنگش بشه خاله یه عالمه بوووووووووووس برای ملیسای ملوس
مامان فرخنده
پاسخ
ریحانه جونم کلی شرمنده کردی مارو بابت مهربونیت ممنون دوست خوبم سفر خوبی بود خستگی از تنم رفت و با انرژی بیشتر برگشتم سرکار ببوس نازنین زهرا خوشگل و خوش زبون را
ندا
1 دی 93 17:01
همیشه به گردش و شادی قربونت برم ملیسای ناز خاله چقدر تو شیرین زبونیدختر باهوش و کتابخووووون
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون ندا جونم فقط تصور کن بعضی روزها واقعا خسته ام ولی باید حتما براش کتاب بخونم وگرنه ول کنه ماجرا نیست که نیست بوس برای صاینا نازم
مامان مهدیس
2 دی 93 13:05
سلام ملیسا خانوم همیشه به گردش عزیزم آفرین که مامان رو اذیت نکردی عکسات هم خیلی ناز شدن
مامان فرخنده
پاسخ
مرسي خاله جون چشاي شما قشنگ ميبينه بوس براي مهديس خوشگل وناز
مهتاب مامان اشکان
2 دی 93 14:03
سلام فرخنده جونم.هميشه به شادي و گردش.واي كه چه جاي خوبي رفته بوده مليسا جونم.خوشحالم كه بهتون خوش گذشته.فداي مليساي ناز و كتابخونم بشم.مامانش ببوس اون روي ماه مليساي نازو .
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله مهتاب مهربون شما هم ببوس گل روي ماه اشكان جوووووووووووووووووونم را
مامان هلیا
3 دی 93 14:00
سلام عزیزم، همیشه به گردش و تفریح و شادی ان شاا... آفرین به این دخمل خوشگل که اذیت نکرده،خاله قربون شیرین زبونیاش
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله جون مهربون و دوست داشتني ببوس هليا نفس را
آیدا
3 دی 93 18:36
انشاالله همیشه خوش و سلامت سه تایی در گردش و خوشگذرونی باشید...
مامان فرخنده
پاسخ
مرسی خاله آیدا جون شما هم به امید خدا تا چند وقت دیگه سه تایی میرید سفر وکلی خوش میگذرونید
مامان دیبا
4 دی 93 12:42
سلام فرخنده جون همیشه به سفر و تفریح عزیزم قربون ملیسای ناز بشم که اینقد خوش سفر بوده ببوسش بجام عزیزم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون مریم جون دلمون خیلی براتون تنگ شده چرا آپ نمیکنی تا روی ماه دیبا را ببینیم
شادی
4 دی 93 23:25
ایشالا همیشه به گردش و سفرفرخنده جون. خداروشکر که ملیسا گلی هم مثل همیشه دختر خوبی بوده و به همه کارهاتون رسیدین. ببوسش از طرف من
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله شادی جون اصلا فکرش را نمیکردم که اینقدر خوب همکاری کنه باید دیگه باور کنم بزرگ شده ولی در مورد پوشک نمیخواد که نمیخواد بوس برای مامان شادی و آوینا خوش زبون
پدر و مادر
9 دی 93 7:49
سلام خدا مليسا جون رو براتون حفظش كنه دختر ما يمنا خانم هم تقريبا هم سن مليسا جونه و در تاريخ 1391.03.29 چشم به اين دنيا باز كرده.
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزيزززززززززززز دلم ميام پيشت
سما مامان مرسانا
10 دی 93 15:32
سلام مليساي عزيزم خوبي؟؟؟؟؟؟؟ فرخنده جان شما خوبي؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ببخشيد دير به دير سرميزنم شرمنده عزيزم اميدوارم بندر عباس خوش گذشته باشه گلم چه عكس هاي قشنگي قربونت بشم مليسا جوووووووووووووونمگلم مطلب گذاشتم اگه بياي خوشحال ميشيم
مامان فرخنده
پاسخ
عزيززززززززم كاملا دركت ميكنم چون مادر دوتا وروجك وقتي براي آدم نميذاره واز دير به دير آپ كردن وبلاگت مشخصه الان ميام پيشت
لیلی
11 دی 93 12:18
سلام فرخنده جون دخمیلیتون خیلی نازه خداحفظش کنه... به منم سری بزنین خوشحال میشم واگه با تبادل لینک موافق بودین خبرم کنین... جیگرتونو عوض من ببوسین...
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزیززززززززم که به ما سر زدی لینک شدی لیلی جون
مامان مهنوش
11 دی 93 21:53
همیشه به گردش فرخنده جونم..ملیسای نازم هم روز به روز ماهتر میشه شیرین زبون خوشمزه..ببوس گل دختر نازنین رو
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون مهنوش جون قربون محبتت بوس براي ماهان ناز و ليانا شيطون بلا
مامان عسل 
12 دی 93 16:09
ملیسای خوشگلم خیلی نازییییی روی ماهتومیبوسم عشقم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون خاله مهربون ودوست داشتني كه به وبلاگ ما سر زديد لينك شديد خانم
مامان صفورا
14 دی 93 1:02
سلام خاله جون من تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کردم ممنون میشم کد 121 رو به 1000891010 SMS کنی و به من رای بدی.
مامان فرخنده
پاسخ
متاسفانه قبلا راي دادم
مامی عسل
15 دی 93 10:47
عزیزم همیشه به گردش امیدوارم بهتون خوش گذشته باشه گلم
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون جاي شما خالي خيلي خوش گذشت عسل جونووووووووووووببوس
*شبنم* مامان ساغر و سارينا
18 دی 93 12:13
سلام عزیزم چه دختر خوشگل و نانازی خدا حفظش کنه پیش ما هم بیاید خوشحال میشیم با افخار لینک شدید لطفا شما هم بلینک
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزيزززززززززم كه به ما سر زديد با افتخار لينك شدي خانمي
مامان و بابا
20 دی 93 11:51
عزیزمممممممممممممم چه عکس های خوشگلی نی نی نازی داری قربووووونش خدا حفظش کن منم مامان دوتا نینی هستم خوشحال میشم به ماهم سر بزنی
مامان فرخنده
پاسخ
خدانكنه خاله جوني اميدوارم امتحانات را خوب بدي لينك شدي
حنانه
3 بهمن 93 5:26
همیشه به سفر و گردش بوس برای گل دختری پاینده باشید یا علی
مامان فرخنده
پاسخ
عزيززززززززززززززززم
مــــن
16 خرداد 94 10:14
آخه چه نی نی خوشملی دارین....
مامان فرخنده
پاسخ
عاطفه جون چشاي نازت قشنگ مي بينه