مليسا وعبادتش
سلام مليسا جونم دوتايمون خوبيم ولي كلي اين روزها كار داريم كه با كمك همديگه انجام ميديم چون ديگه جمعه شب ميريم ايتاليا وخوبيش اينه كه يكماه شب وروز پيش همديگه هستيم توي اين روزهاي ماه رمضون كه اكثر آدمها متحول ميشند در مورد تو هم صدق ميكنه تا ميبيني اذان دارند ميزنند ميگي ميخوام نماز بخونم وشروع ميكني به عبادت وصلوات فرستادن وخيلي قشنگ تمام مراحل نماز را بلدي آفرين دختر گلم.
عاشق تلفظ نون فانتزيت هستم ميگي (نون فانتي)
غروب جمعه اون هفته برديمت شهربازي الماس هروي خيلي خوشت اومد چندبار با همديگه قطار سوار شديم بعدش هم يكساعت رفتيم قسمت خانه كودكش با بچه ها بازي كردي حالا هرروز بهم ميگي مامان منو ميبري پيش دوستام باهاشون بازي كنم.
دوستهاي گلم تا يكماه نيستم ولي وقت كنم حتما بهتون سر ميزنم خيلي خيلي دوستون دارم دلم براي همه اتون تنگ ميشه مواظب خودتون ونفسهاي زنديگيتون باشيد فعلا خداحافظ
حالا بريم سراغ عكسهاي مليسا متحول شده
مليسا در اولين شب ماه رمضون
جانماز را گذاشتي كنار وپتوت را كردي سجده
مليسا در حال دعا كردن خيلي دوست دارم بدونم چه دعايي ميكني
مليسا در شب دوم ماه رمضون ديگه گفت برام چادر بذار
وقتي مليسا ياد دوران نوزاديش مي افته وآبش را بايد توي اين ليوان بخوره