مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

روزهاي پاييزي ما

1394/9/7 8:22
نویسنده : مامان فرخنده
1,296 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم  اين روزها اصلا حال وحوصله هيچي را ندارم چون هفته آخر ماه آبان اصلا خوب نبود بيست آبان بابابزرگم را از دست دادم و بيست و هشت آبان دايي حسين مهربونم را از دست دادم كه برامو ن غير قابل باور بود در عرض يك هفته دوتا داغ بزرگ ديديم كه هنوز هم نميخوام باور كنم  كه  دايي عزيزززززم در عرض يك هفته بعد فوت پدرش از بين ما رفت خدايا فقط بهمون صبر بده ديگه بنده هات را با مرگ عزيزاشون امتحان نكن .گریهگریهگریه

البته مليسا جون تو هنوز مفهوم مرگ را نميدوني بخاطر همين وقتي خاله فرانك وخاله فايزه اينها مي اومدند خونمون تو خوشحال ميشدي و وقتي ميرفتيم مراسم عزاداري براي تو حكم يه مهموني را داشت با بچه ها بازي ميكردي وشيرين زبوني وهمين كلمات شيرينت باعث مي شد در عين عزاداري گاهي اوقات لبخند  روي لبهاي ما بياد.

وقتي خاله هام بهت ميگفتند اسمت چيه تو ميگفتي مليسا رفيعي هستم اونها هم ميگفتند نخير تو فرخنده دو هستي تو ميگفتي نه بعد من را نشون ميدادي ميگفتي اين مامان خخونده هست وخاله هام ميگفتند تموم كارهاي مليسا وطرز نشستنش مثل خودتت هست ومن بيشتر از قبل خوشحال ميشدم.البته من كوچولو بودم خيلي خجالتي بودم مثل تو بلبل زبون نبودم.

براي مراسم سوم داييم نشسته بوديم كه ميوه ها را داخل ظرف بسته بندي كنيم چون تعداد مون زياد بود هركسي يه طرف كار را گرفته بود يكي دستمال ميذاشت يكي چاقو الي..... من هم كمك ميكردم كه تو تا اين صحنه را ديدي گفتي مامان اومديم فروشگاه وشروع به بازي فروشندگي كردي به خاله هام ميگفتي خاله موز چنده بعد ميگفتي خودم بايد توي ظرفها بذارم وتوي بسته بندي كلي كمك كردي دختر گل مامان.تشویقتشویقتشویق

موقع خداحافظي هم در حدود 30 نفر بوديم از مرد و زن و بچه گرفته تو شروع كردي همه را بوس كردن وخداحافظي كردن حتي قبلا تو با مردها اصلا ارتباط برقرار نميكردي ولي براي بار اول بود كه ميديدم رفتي مردها را بوس كردي كه باعث حرص خوردن خاله فرانك شد بهت ميگفت مليسا بعضي وقتها ميگم بيا منو بوس كن بوس نميكني بعد آش مال رفتي همه را بوس كردي با سياست گفتم از پس كه بچه ام مهربونه وهمه را دوست داره.بوسبوسبوس

قبل از اين اتفاقات يه شب كه داشتيم ميخوابيديم چون من وتو عادت داريم بهم شب بخير بگيم ومن بهت ميگم عزيزززم شب خوابهاي خوب ببيني اون شب خيلي خسته بودم رفتم زودتر بخوابم بعد كه تو وحميد اومديد بخوابيد از خواب بيدار شدم تا چشمم را باز كردم گفتي مامان شب بخير خوابهاي خوب ببيني من هم گفتم شب تو هم بخير حميد خيلي خوشش اومد گفت مليسا بابا شب بخير حميد فكر ميكرد الان تو ميگي شب توهم بخير تو ولي سريع جواب داداي حميد بگير بخواب ما ميخوايم بخوابيم يعني من كه ريسه رفتم از خنده چون حميد بيچاره بدجور ضايع شده بود.قه قههقه قههقه قههقه قههقه قهه

حالا بريم سراغ عكسها وقتي مليسا خودش درخواست ميكنه كه ازش عكس بگيرم و تموم اين ژستها را خودش ميگيره بدون اينكه من بهش بگم كلي من را شگفت زده ميكنه اين وروجك دوست داشتني متفکرمتفکر

پسندها (8)

نظرات (13)

مامان ساناز
7 آذر 94 10:56
سلام دوست عزیز تسلیت میگم غم آخرتون باشه خدا دختر گلتون رو حفظ کنه خیلی شیرینه
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون ساناز جون كه به ما سر زدي خدا يسنا وپرهام ناز را براتون حفظ كنه و سايه اتون بالا سرشون باشه عزيزززززم لينك شدي
مامان ریحانه
7 آذر 94 19:56
سلام فرخنده جونم خیلی ناراحت شدم تسلیت میگم دوست عزیزم خدا بهتون صبر بده وخدا رحمت کنه عزیزان از دست رفته را
مامان فرخنده
پاسخ
سلام ريحانه جوووني ممنون عزيزززم فقط برام دعا كن خيلي سخت بود اصلا مرگ دايم را نميخوام باور كنم صحيح و سالم بود
مامان ریحانه
7 آذر 94 20:03
قربون ملیسای شیرین زبونم بشم با این حرف زدنش فدای دستهای کوچولوش که تو مراسم کمک می کرده الهی که سلامت باشه دختر نازمون یعنی 30 نفرو بوس کرده پس حق داشته خاله فرانک ناراحت بشه بنده خدا آقا حمید چه گناهی کرده که ملیسا همچین جواب کوبنده ای بهش داده چه عکسا و پستای قشنگی فدای دختر خوشگلم بشه که انقدر ناز داره فرخنده جون ملیسای دوست داشتنیمو خیلی ببوس
مامان فرخنده
پاسخ
خدانكنه خاله ريحانه جوووون خداييش كلي كمك كرد وهمه ميگفتند خوش بحال چه دختر كاري داري گفتم بابا اينها تا كوچيك هستند كار ميكنند بزرگ بشند دست به سيا ه و سفيد نمي زنند من نميدونم چرا اصلا با حميد نميسازه در حالي كه ميگند دخترها بابايي هستند ولي مليسا كاملا برخلاف اينه حالا همه ميگند تا چند سال ديگه بابايي ميشه ديگه به تو كارنداره خلاصه اينكه هميشه حميد بيچاره در حال ضايع شدن هست باور كنم به همه دست داد وروبوسي كرد قيافه خاله فرانكش ديدني بود اصلا نذاشت مليسا از پله ها بياد پايين همون جا گفت مليسا مي كشمت يعني ژستها را داشتي من كه خودم كف كردم حالا بعداز عكس گرفتن از مليسا بهم گفت دوربين را بده من مامان ازت ميخوام عكس بگيرم وتموم اون ژستها را به من ميگفت اجرا كن سوپر استاري شده بودم بيا وببين مرسي ريحانه جون از اينكه هميشه به من ومليسا لطف داري وخيلي خوشحالم كه همچين دوست خوب ومهربوني دارم ببوس نازنين شيرين زبون را
عمه فروغ
8 آذر 94 10:21
سلام فرخنده جون اول از همه تسلیت میگم از دست عزیزانتون رو ان شاا.. که دیگه غم نبینید روحشان شاد و قرین آرامش از دست دادن عزیزاتون واقعا سخته خدا بهتون صبر بده ای جووووووونم به ملیسا خانوم پس شما هم مامان خخونده هستید به به 10000 ماشاا.. به ملیسا خانوم که خوب آداب معاشرت رو یاد گرفته و برای تشکر از مهمان ها خداحافظی و روبوسی کردهو کلی خالش رو حرص داده و بیچاره آقای پدر که این چنین ضایع شده ای جان چه ژست های خوشگلی هم گرفته عکس های ملیسا رو به آرشیدا نشون دادم بهم میگه چقدر خوشگله خیلی عزیزهفرخنده جون از طرف من و آرشیدا هم این ملیسا خانوم ناز رو ببوس
مامان فرخنده
پاسخ
سلام فروغ نازنينم ممنون گلم شما هم هيچ وقت هيچ وقت غم نبينيد وهميشه شاد وسرحال باشيد آمين من نميدونم چطوره كه سريال برگ ريزان را ميبينه درست ميگه فرخنده بدون هيچ غلطي ولي من را ميخواد صدا كنه ميگه مامان خخونده واقعا موندم من مليساست ديگه البته جديدا هرجا كه بريم موقع خداحافظي حتما بايد روبوسي ودست بده اصلا امكان نداره كه اين كار را نكنه اي جانم عزيزززززدلم آرشيدا گلي شما هم ماه وناز ودلبر هستي خوشگلم
parisa
11 آذر 94 14:08
سلام عزیزم تسلیت میگم روحشون شاد
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزيززززززززم شاد باشيد
مامان ندا
12 آذر 94 0:04
تسلیت میگم بهتون فرخنده جون..انشاا.. که غمی نبینید و همیشه شاد یاشید.. عزززززیزدلم ببین چه ژستایی گرفته این دخمل خوشگلم..یعنی یه پا مدله واسه خودش عااااااشق اون لبخندشم...وااااای قربونت برم من ملیسای ناز خاله
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون ندا گلم شما هم همیشه شاد باشیددرمورد ملیسا هم کاملا حق با شماست یعنی این ژستهاش توی حلقمبوس برای صاینا گلم که کلی دلم براش تنگ شده با اون موهای خوشگلش
مامان آیدا
12 آذر 94 0:24
سلام عزیزم تسلیت میگم برای هر دو عزیزی که دیگه بینتون نیستند.. امیدوارم همیشه بشادی باشه براتون.. وای خانمی ماشاالله چه بزرگ شده عروسکمون... خزار ماشاالله به این خوشگل خانم
مامان فرخنده
پاسخ
سلام آیدا نازنین ممنون گلمخودم هم همین حس را دارم که ملیسا بزرگ وخانم شده خیلی خیلی زود گذشتبوس برای مامان آیدا وسام نازنین
★مادر بزرگ★
14 آذر 94 13:25
خدا حفظش کنه از اون دخترهایی هست که من دوستشون دارم بوس
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون مامان بزرگ مهربون خاصيت مامان بزرگها همينه كه بسيار بسيار مهربون ودوست داشتني هستند ماهم عاشق شما هستيم مامان بزرگ باسليقه بوس براي شما ونوه گلتون اسرا جون
شادی
18 آذر 94 12:21
سلاممممم فرخنده جون الهییییییییییی.... خیلی غصه خوردم اینا رو خوندم. خدا بهتون صبر بده واقعا. آدم هیچی نمیتونه بگه که تسلی بخش باشه . برای درگذشتگان آرزوی آرامش دارم و برای شما و خانواده عزیزت آرزوی صبر و بردباری. ببخشید من این مدت خیلی گرفتار درسی داشتم و آوینا هم چند سری مریض شد وخلاصه اصلا به نی نی وبلاگ سر نزدم. ملیسای عزیزم رو خیلی ببوس که این هم مثل مامانش مهربون و دوست داشتنیه
مامان فرخنده
پاسخ
سلام شادي جوووني خوبي عزيززززم اتفاقا چند روز بود به فكرت بودم حدس ميزدم حتما درگير امتحانات هستي الهي بميرم چرا آوينا جون مريض شد اميدوارم الان حالش بهتر شده باشه ممنون شادي جون الان يه ذره حالم بهتره بوس براي شادي گلم وآوينا دوست داشتني
آویسا
19 آذر 94 16:42
فرخنده مهربونم.غم نبینی خانوووووم.تسلیت ما رو هم پذیرا باش.فقط از خدا میخوام بهتون صبر بدهای قربون فرخنده شماره 2 که اینقدر ماشاءا... بزرگ شده و خانوم و شیرین زبون و خلاصه خوردنی.طفلک باباها.....عاشق بچه هان ولی بچه ها مهر و محبتشون به مامانا بیشتره
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون دوست گلم شما هم هيچ وقت هيچ وقت غم نبينيد و هميشه شاد وسلامت باشيد چيكار كنيم ديگه دخترمون به خودمون رفته كاملا باهات موافقم نميدونم چرا بچه ها عاشق مامانها هستند بوس براي آويسا گلم ومامان مهربونش
zakieh
20 آذر 94 2:18
سلام فرخنده جون خیلی ناراحت شدم تسلیت میگم دوست عزیزم خدا بهتون صبر بده وخدا رحمت کنه عزیزانتونو
مامان فرخنده
پاسخ
ممنون عزيزززززم شما هم غم نبينيد گلم
مرجان
2 دی 94 20:48
فرخنده جان سلام...تسلیت میگم عزیزم غم اخرتون باشه بخدا شوکه شدم داشتم مطالبو میخوندم خیلی سخته به فاصله یک هفته دو تا عزیز ازدست بدی نمیدونم چی بگم فقط براتون از خدا صبر میخوام و برای دو مرحوم عزیزتون هم امرزش و ارامش میخوام..انشالا هیچ وقت دیگه غم نبنید...قربون ملیسای خوشگلم بشم با این فیگورای خوشگلش..بلبل زبونیاش هم که ماشالا روز به روز بیشتر میشه حالا همیشه من ضایع میشم توسط این لیانای پدر دوووووست...عکس یکی مونده به اخری ملیسارو خیلیییی دوست دارم با اون ابروهای بورش..عکساش خیلی قشنگن..ملیسا جونم قدو بالاتون قربووووون
مامان فرخنده
پاسخ
سلام مرجان جوني ممنون از همدريت خيلي روزهاي سختي بود ولي الان خداروشكر بهتر شدم چه جالب مليسا ولي ماماني برعكس ليانا جونه وهميشه بيچاره حميد در حال ضايع شدنه ميگه ديگه عادت كردم ولي من همش بهش اميدواري ميدم كه يه ذره بزرگتر بشه مليسا بابايي ميشه و حميد هم منتظر اون روزه ممنون عزيزززم چشاي نازت قشنگ ميبينه خاله مرجان جون دوست داشتني بوس براي ليانا ناز و مامان مهربونش
مامانی شایلین
11 اسفند 94 22:09
سلام فرخنده جووون چطوری عزیز دلم؟؟ ای جوونم ما این مدت که نبودیم ببین دخملمون ماشالله چه خانوم شده وبزرگ ماشالله ملیســــا جووونم عزیزم ادرس جدید وبـــــمونه گلی
مامان فرخنده
پاسخ
سلام دوست جوني كجا بودي چرا وبت را حذف كردي خداروشكر كه دوباره برگشتي الان ميام پيشتولي وبت مشكل داره همش رمز ميخواد ونميشه خوب بازش كرد قضيه چيه